معنی فارسی crosswiseness
B2نحوهای از صحبت کردن یا رفتار که نشاندهنده دانایی بیش از حد و اعتماد به نفس است و ممکن است به خاطر آن دیگران احساس ناراحتی کنند.
An attitude or behavior that reflects an excessive amount of knowledge or self-importance, often leading to discomfort among others.
- NOUN
example
معنی(example):
کمی دانایی او اغلب به سو تفاهمها منجر میشود.
مثال:
Her crosswiseness often leads to misunderstandings.
معنی(example):
کمی دانایی در گفتگو میتواند به عنوان خودمحورانه دیده شود.
مثال:
Crosswiseness in conversation can be seen as presumptuous.
معنی فارسی کلمه crosswiseness
:
نحوهای از صحبت کردن یا رفتار که نشاندهنده دانایی بیش از حد و اعتماد به نفس است و ممکن است به خاطر آن دیگران احساس ناراحتی کنند.