معنی فارسی crossworder
B1شخصی که به طور منظم جدول معماهای کلمات را حل میکند.
A person who frequently solves crossword puzzles.
- NOUN
example
معنی(example):
او یک حلکننده جدول معماهای کلمات است که بهطور روزانه پازلها را انجام میدهد.
مثال:
He is an avid crossworder who does puzzles daily.
معنی(example):
حل جدول معماهای کلمات میتواند دایره لغات شما را بهبود بخشد.
مثال:
Being a crossworder can improve your vocabulary.
معنی فارسی کلمه crossworder
:
شخصی که به طور منظم جدول معماهای کلمات را حل میکند.