معنی فارسی crosswords

B1

جدول‌های کلمات متقاطع، بازی‌های کلامی که در آن‌ها باید کلمات با توجه به حروف و تناسب ساختاری پر شوند.

A word puzzle with a grid of squares in which words are filled in according to specific clues.

noun
معنی(noun):

(games, puzzles) A word puzzle in which interlocking words are entered usually horizontally and vertically into a grid based on clues given for each word.

example
معنی(example):

من از حل کردن جدول‌های کلمات متقاطع در اوقات فراغت خود لذت می‌برم.

مثال:

I enjoy solving crosswords during my free time.

معنی(example):

جدول‌های کلمات متقاطع می‌توانند راهی سرگرم‌کننده برای بهبود دایره لغات شما باشند.

مثال:

Crosswords can be a fun way to improve your vocabulary.

معنی فارسی کلمه crosswords

: معنی crosswords به فارسی

جدول‌های کلمات متقاطع، بازی‌های کلامی که در آن‌ها باید کلمات با توجه به حروف و تناسب ساختاری پر شوند.