معنی فارسی crossword puzzle
B1جدول کلمات متقاطع، نوعی بازی فکری که در آن باید کلمات را در یک شبکه پر کرد.
A type of puzzle in which words are arranged in a grid based on given clues.
- noun
noun
معنی(noun):
(games) A crossword.
example
معنی(example):
من جدول کلمات متقاطع را قبل از صبحانه تمام کردم.
مثال:
I finished the crossword puzzle before breakfast.
معنی(example):
او دوست دارد خود را با یک جدول کلمات متقاطع دشوار به چالش بکشد.
مثال:
She likes to challenge herself with a difficult crossword puzzle.
معنی فارسی کلمه crossword puzzle
:
جدول کلمات متقاطع، نوعی بازی فکری که در آن باید کلمات را در یک شبکه پر کرد.
