معنی فارسی crotaphite
B2نوعی فسیل که به جمجمه و ویژگیهای آن مربوط میشود.
A type of fossil related to skull structures and their specific features.
- NOUN
example
معنی(example):
فسیل پیدا شده به عنوان کروتافیت شناسایی شد.
مثال:
The fossil found was identified as a crotaphite.
معنی(example):
نمونههای کروتافیت درک بهتری از زندگی ماقبل تاریخ ارائه میدهند.
مثال:
Crotaphite specimens provide insights into prehistoric life.
معنی فارسی کلمه crotaphite
:
نوعی فسیل که به جمجمه و ویژگیهای آن مربوط میشود.