معنی فارسی crownband

B2

بندی که به شکل تاج است و معمولاً به عنوان علامت مقام استفاده می‌شود.

A band or ornament resembling a crown, signifying royalty.

example
معنی(example):

او در طول مراسم یک بند تاج زیبا به سر داشت.

مثال:

She wore a beautiful crownband during the ceremony.

معنی(example):

بند تاج نشان‌دهنده مقام سلطنتی او بود.

مثال:

The crownband symbolized her royal status.

معنی فارسی کلمه crownband

: معنی crownband به فارسی

بندی که به شکل تاج است و معمولاً به عنوان علامت مقام استفاده می‌شود.