معنی فارسی crownal

B2

به معنای مرتبط با تاج یا دارای ویژگی‌های تاج مانند.

Relating to or resembling a crown.

example
معنی(example):

طراحی تاج‌گونه حلقه بسیار پیچیده بود.

مثال:

The crownal design of the ring was intricate.

معنی(example):

او به ویژگی‌های تاج‌گونه معماری به شدت علاقه‌مند بود.

مثال:

He admired the crownal features of the architecture.

معنی فارسی کلمه crownal

: معنی crownal به فارسی

به معنای مرتبط با تاج یا دارای ویژگی‌های تاج مانند.