معنی فارسی crownlike
B2شکل تاجمانند، به ویژگی یا ظاهری اطلاق میشود که شبیه تاج است.
Resembling a crown in shape or form.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
گل به شکلی شبیه تاج شکل گرفته بود.
مثال:
The flower shaped in a crownlike formation.
معنی(example):
مدل موی او به شکل تاج بود و ظاهری باشکوه به او میبخشید.
مثال:
His hairstyle was crownlike, elevating his appearance.
معنی فارسی کلمه crownlike
:
شکل تاجمانند، به ویژگی یا ظاهری اطلاق میشود که شبیه تاج است.