معنی فارسی cruent
C1خونی، به معنای نشان دادن و مرتبط بودن با خون و خشونت.
Characterized by bloodshed; bloody.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
طبع خونی داستان تمهای تاریک آن را آشکار کرد.
مثال:
The cruent nature of the story revealed its dark themes.
معنی(example):
او از جزئیات خونی نبردهای تاریخی شگفتزده شده بود.
مثال:
He was fascinated by the cruent details of historical battles.
معنی فارسی کلمه cruent
:
خونی، به معنای نشان دادن و مرتبط بودن با خون و خشونت.