معنی فارسی cruiskeen

B2

کلاهی با طراحی خاص غالباً برای مراسم و جشن‌ها استفاده می‌شود.

A hat with a distinct design often worn for ceremonies and festivals.

noun
معنی(noun):

A small bottle.

example
معنی(example):

او در جشنواره یک کلاه کرویسکین پوشید.

مثال:

She wore a cruiskeen hat at the festival.

معنی(example):

طراحی منحصر به فرد کرویسکین توجه همه را جلب کرد.

مثال:

The unique cruiskeen design caught everyone's attention.

معنی فارسی کلمه cruiskeen

: معنی cruiskeen به فارسی

کلاهی با طراحی خاص غالباً برای مراسم و جشن‌ها استفاده می‌شود.