معنی فارسی crum
A2تکه کوچک، جزء یا خردهای که از چیزی جدا شده است.
A small piece or fragment of something, particularly food.
- NOUN
example
معنی(example):
او یک تکه نان روی زمین انداخت.
مثال:
He dropped a crum of bread on the floor.
معنی(example):
یک تکه کوچک میتواند برای تغذیه یک پرنده کافی باشد.
مثال:
A small crum can be enough to feed a bird.
معنی فارسی کلمه crum
:
تکه کوچک، جزء یا خردهای که از چیزی جدا شده است.