معنی فارسی crunt

B1

بررسی و مرور مسائل یا جزئیات به‌طور دقیق به‌منظور کسب اطلاعات بیشتر.

To scrutinize or review details or information thoroughly.

example
معنی(example):

او تصمیم گرفت تابستان را به مطالعه اختصاص دهد.

مثال:

He decided to crunt on his studies during the summer.

معنی(example):

او ناچار بود جزئیات را قبل از ارائه مرور کند.

مثال:

She had to crunt the details before the presentation.

معنی فارسی کلمه crunt

: معنی crunt به فارسی

بررسی و مرور مسائل یا جزئیات به‌طور دقیق به‌منظور کسب اطلاعات بیشتر.