معنی فارسی crystalize
B1بلور ساختن، به وضوح درک کردن یا آشکار کردن چیزی.
To make something clear and definite.
- VERB
example
معنی(example):
ما باید افکار خود را قبل از جلسه بلورین کنیم.
مثال:
We need to crystalize our thoughts before the meeting.
معنی(example):
راه حل به مرور زمان بلورین خواهد شد.
مثال:
The solution will crystalize over time.
معنی فارسی کلمه crystalize
:
بلور ساختن، به وضوح درک کردن یا آشکار کردن چیزی.