معنی فارسی crystallizable
B1بلورینشدنی، حالتی از ماده که میتواند به بلور تبدیل شود.
Capable of forming crystals.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
برخی از ترکیبات تحت شرایط خاص، بلورین میشوند.
مثال:
Some compounds are crystallizable under certain conditions.
معنی(example):
طبیعت بلورین شدن محلول امکان purification آسان را فراهم میکند.
مثال:
The crystallizable nature of the solution allows for easy purification.
معنی فارسی کلمه crystallizable
:
بلورینشدنی، حالتی از ماده که میتواند به بلور تبدیل شود.