معنی فارسی cubage

B2

حجم یک فضا یا جسم، معمولاً به واحدهای مکعبی اندازه‌گیری می‌شود.

The volume of a space or object, typically measured in cubic units.

noun
معنی(noun):

A cubic measurement.

example
معنی(example):

حجم اتاق بسیار وسیع است.

مثال:

The cubage of the room is quite spacious.

معنی(example):

برای محاسبه حجم، طول، عرض و ارتفاع را ضرب کنید.

مثال:

To calculate the cubage, multiply the length, width, and height.

معنی فارسی کلمه cubage

: معنی cubage به فارسی

حجم یک فضا یا جسم، معمولاً به واحدهای مکعبی اندازه‌گیری می‌شود.