معنی فارسی cubby-hole

A2

فضای کوچک برای نگهداری اشیاء، مشابه کمد کوچک.

A small compartment or space used for storage.

example
معنی(example):

او کوله‌پشتی‌اش را در کمد کوچک کنار در گذاشت.

مثال:

He stored his backpack in the cubby-hole by the door.

معنی(example):

هر کمد کوچک با نام یک کودک نشان‌گذاری شده است.

مثال:

Each cubby-hole is labeled with a child's name.

معنی فارسی کلمه cubby-hole

: معنی cubby-hole به فارسی

فضای کوچک برای نگهداری اشیاء، مشابه کمد کوچک.