معنی فارسی cubited
B1مکعبی، به شکل یا اندازه مکعب اشاره دارد.
Having the shape or dimensions of a cube.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
معمار یک اتاق مکعبی برای نمایشگاه طراحی کرد.
مثال:
The architect designed a cubited room for the exhibition.
معنی(example):
آنها فضای مکعبی را برای برنامهریزی بهتر اندازهگیری کردند.
مثال:
They measured the cubited space for better planning.
معنی فارسی کلمه cubited
:
مکعبی، به شکل یا اندازه مکعب اشاره دارد.