معنی فارسی cubito

B1

کیوبیتو، استخوانی در ساعد که در کنار استخوان رادیوس قرار دارد.

A bone in the forearm located alongside the radius.

example
معنی(example):

استخوان کیوبیتو در ساعد قرار دارد.

مثال:

The cubito bone is located in the forearm.

معنی(example):

او هنگام ورزش به کیوبیتو خود آسیب رساند.

مثال:

He injured his cubito while playing sports.

معنی فارسی کلمه cubito

: معنی cubito به فارسی

کیوبیتو، استخوانی در ساعد که در کنار استخوان رادیوس قرار دارد.