معنی فارسی cuckoldy
B1دارای ویژگیهای ککولد، به معنای داشتن رفتار یا وضعیت مشابه به ککولد.
Pertaining to a cuckold; characterized by feelings related to being cheated on.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
رفتار ککولد او باعث شد دیگران به او ترحم کنند.
مثال:
His cuckoldy demeanor made others pity him.
معنی(example):
نقشهای ککولد میتوانند در داستانهای مختلف بررسی شوند.
مثال:
Cuckoldy roles can be explored in various stories.
معنی فارسی کلمه cuckoldy
:
دارای ویژگیهای ککولد، به معنای داشتن رفتار یا وضعیت مشابه به ککولد.