معنی فارسی cullen
B1نام یک هنرمند یا شخص مشهور که در زمینه هنر یا فرهنگ شناخته شده است.
A surname or a reference to a notable person, often in artistic contexts.
- OTHER
example
معنی(example):
کولن به خاطر هنر خود شناخته شد.
مثال:
Cullen was known for his artwork.
معنی(example):
آنها آخر هفته گذشته به گالری کولن رفتند.
مثال:
They visited the gallery of Cullen last weekend.
معنی فارسی کلمه cullen
:
نام یک هنرمند یا شخص مشهور که در زمینه هنر یا فرهنگ شناخته شده است.