معنی فارسی cullied
B1کالی شده، به معنای قطع شده و غیرقابل استفاده.
Harmed or rendered useless, typically relating to plants or crops.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
سبزیجات کالی شده برای کمپوست کنار گذاشته شدند.
مثال:
The cullied vegetables were set aside for the compost.
معنی(example):
پس از طوفان، تنها شاخههای کالی شده بر روی زمین باقی ماندند.
مثال:
After the storm, only the cullied branches were left on the ground.
معنی فارسی کلمه cullied
:
کالی شده، به معنای قطع شده و غیرقابل استفاده.