معنی فارسی cullion

B2

کالیون، به معنای شخصی که در آشپزخانه کار می‌کند و معمولاً سطح پایین‌تری در کار دارد.

A low-ranking kitchen worker or a servant in a kitchen.

example
معنی(example):

کالیون در آشپزخانه به سختی کار کرد تا وعده غذا را آماده کند.

مثال:

The cullion worked hard in the kitchen to prepare the meal.

معنی(example):

بعد از ساعت‌ها تمیز کردن آشفتگی، احساس می‌کرد که کالیون است.

مثال:

He felt like a cullion after spending hours cleaning up the mess.

معنی فارسی کلمه cullion

: معنی cullion به فارسی

کالیون، به معنای شخصی که در آشپزخانه کار می‌کند و معمولاً سطح پایین‌تری در کار دارد.