معنی فارسی cullionly

B2

کالیونی، به معنای برخورد با ویژگی‌های ناپسند و نادرست.

Characterized by low status or poor manners, often used derogatorily.

example
معنی(example):

رفتار کالیونی او باعث پرهیز دوستانش از او شد.

مثال:

His cullionly behavior earned him the disdain of his peers.

معنی(example):

او نظرات کالیونی او را به شدت توهین‌آمیز یافت.

مثال:

She found his cullionly remarks quite offensive.

معنی فارسی کلمه cullionly

: معنی cullionly به فارسی

کالیونی، به معنای برخورد با ویژگی‌های ناپسند و نادرست.