معنی فارسی cultists

B2

افرادی که به یک فرقه خاص تعلق دارند و معمولاً به عقاید خاصی پایبند هستند.

Members of a religious cult, often with extreme beliefs.

example
معنی(example):

پیروان فرقه در نیمه شب برای جلسه مخفی خود جمع شدند.

مثال:

The cultists gathered at midnight for their secret meeting.

معنی(example):

پلیس فعالیت‌های پیروان فرقه را به دقت زیر نظر داشت.

مثال:

The police monitored the activities of the cultists closely.

معنی فارسی کلمه cultists

: معنی cultists به فارسی

افرادی که به یک فرقه خاص تعلق دارند و معمولاً به عقاید خاصی پایبند هستند.