معنی فارسی cupidinous
B1کپیدینوس، صفتی که به علاقه و اشتیاق به عشق و روابط رمانتیک اشاره دارد.
Adjective describing a nature characterized by love and romance.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
طبیعت کپیدینوس او را در میان همسالانش محبوب کرد.
مثال:
Her cupidinous nature made her popular among her peers.
معنی(example):
او جذبهای کپیدینوس دارد که بسیاری را جذب میکند.
مثال:
He has a cupidinous charm that attracts many.
معنی فارسی کلمه cupidinous
:
کپیدینوس، صفتی که به علاقه و اشتیاق به عشق و روابط رمانتیک اشاره دارد.