معنی فارسی cura
B1دقت و توجه در انجام کارها یا مراقبت از چیزی.
Care and attention paid in doing something or looking after something.
- NOUN
example
معنی(example):
او در مراقبت از گیاهان دقت زیادی به خرج داد.
مثال:
He showed great cura in caring for the plants.
معنی(example):
با دقت، میتوانیم اطمینان حاصل کنیم که پروژه به خوبی پیش میرود.
مثال:
With cura, we can ensure that the project runs smoothly.
معنی فارسی کلمه cura
:
دقت و توجه در انجام کارها یا مراقبت از چیزی.