معنی فارسی curate
B2 /ˈkjʊɹɪt/به معنای انتخاب و سازماندهی آثار هنری یا اطلاعات برای یک نمایشگاه یا رویداد خاص.
To select, organize, and manage a collection of items, often used in the context of art or information.
- noun
noun
معنی(noun):
An assistant rector or vicar.
معنی(noun):
A parish priest.
example
معنی(example):
برای کیوریت کردن یک نمایشگاه یعنی انتخاب و سازماندهی آثار هنری.
مثال:
To curate an exhibition means to select and organize artworks.
معنی(example):
او به دعوت شد تا نمایشگاه هنری سالانه در شهرش را کیوریت کند.
مثال:
She was invited to curate the annual art fair in her city.
معنی فارسی کلمه curate
:
به معنای انتخاب و سازماندهی آثار هنری یا اطلاعات برای یک نمایشگاه یا رویداد خاص.