معنی فارسی curatic

B2

کیوریتیک به جنبه‌های مربوط به هنر و چیدمان آثار هنری اطلاق می‌شود.

Pertaining to or concerning the practices and methods of curating.

example
معنی(example):

او دارای سبکی کیوریتیک است که بینندگان را مجذوب می‌کند.

مثال:

He has a curatic style that fascinates viewers.

معنی(example):

رویکرد کیوریتیک درک آثار هنری را افزایش می‌دهد.

مثال:

The curatic approach enhances the understanding of the artwork.

معنی فارسی کلمه curatic

: معنی curatic به فارسی

کیوریتیک به جنبه‌های مربوط به هنر و چیدمان آثار هنری اطلاق می‌شود.