معنی فارسی curatical

B2

کیوریتیک به ملاحظات و نظریات مربوط به کیوریتوری اشاره دارد.

Relating to the method or practice of curating, especially in terms of critical analysis.

example
معنی(example):

بینش‌های کیوریتیک او به بهبود ارائه گالری کمک کرد.

مثال:

Her curatical insights helped improve the gallery's presentation.

معنی(example):

یک تحلیل کیوریتیک از آثار مضامین پنهانی را آشکار کرد.

مثال:

A curatical analysis of the pieces revealed hidden themes.

معنی فارسی کلمه curatical

: معنی curatical به فارسی

کیوریتیک به ملاحظات و نظریات مربوط به کیوریتوری اشاره دارد.