معنی فارسی curette

B2

ابزاری پزشکی که برای برداشت بافت یا مواد از سطح داخلی بدن به کار می‌رود.

A surgical instrument used for scraping tissue or debris.

noun
معنی(noun):

A spoon-shaped surgical instrument for cleaning a diseased surface.

verb
معنی(verb):

To scrape with a curette.

example
معنی(example):

پزشک از یک کورت به‌منظور پاک‌سازی بافت استفاده کرد.

مثال:

The doctor used a curette to scrape away the tissue.

معنی(example):

یک کورت می‌تواند برای روش‌های پزشکی مختلف استفاده شود.

مثال:

A curette can be used for various medical procedures.

معنی فارسی کلمه curette

: معنی curette به فارسی

ابزاری پزشکی که برای برداشت بافت یا مواد از سطح داخلی بدن به کار می‌رود.