معنی فارسی curlings

B1

پیچیدگی، در اینجا به تغییر شکل یا حرکت نرم و منحنی اشیاء اطلاق می‌شود.

The act of curling or forming into a spiral or coil.

example
معنی(example):

پیچیدگی‌های یخ آن را برای ورزش مناسب کرده بود.

مثال:

The curlings of the ice made it perfect for the sport.

معنی(example):

او پیچیدگی‌های برگ‌ها را در حالی که باد می‌وزید تماشا کرد.

مثال:

She watched the curlings of the leaves as the wind blew.

معنی فارسی کلمه curlings

: معنی curlings به فارسی

پیچیدگی، در اینجا به تغییر شکل یا حرکت نرم و منحنی اشیاء اطلاق می‌شود.