معنی فارسی curmudgeonery
B2بدخلق بودن، تمایل به بدخلقی و بیاحترامی به دیگران.
A state or characteristic of being a curmudgeon; often involves a stubborn, irritable, or grouchy attitude.
- NOUN
example
معنی(example):
بدخلق بودن او باعث میشد که از گردهماییهای خانوادگی لذت نبریم.
مثال:
His curmudgeonery made it hard to enjoy family gatherings.
معنی(example):
بدخلق بودن غالباً در افراد سالخوردهای که در تفکر خود ثابتقدم هستند مشاهده میشود.
مثال:
Curmudgeonery is often seen in older people who are set in their ways.
معنی فارسی کلمه curmudgeonery
:
بدخلق بودن، تمایل به بدخلقی و بیاحترامی به دیگران.