معنی فارسی cursoriness
B1حالت یا کیفیت سطحی یا اجمالی که در آن کمتوجهی به جزئیات وجود دارد.
The quality of being hasty and superficial.
- NOUN
example
معنی(example):
سطحی بودن گزارش او را درک آن دشوار میکرد.
مثال:
The cursoriness of his report made it difficult to understand.
معنی(example):
سطحی بودن او در ارائه، سوالات زیادی را بیپاسخ گذاشت.
مثال:
Her cursoriness in the presentation left many questions unanswered.
معنی فارسی کلمه cursoriness
:
حالت یا کیفیت سطحی یا اجمالی که در آن کمتوجهی به جزئیات وجود دارد.