معنی فارسی cursorious
B1کنجکاو، به معنای داشتن تمایل شدید به یادگیری یا دانستن.
Eager to learn or know; inquisitive.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
کودک در مورد اینکه کامپیوتر چگونه کار میکند، کنجکاو بود.
مثال:
The child was cursorious about how the computer works.
معنی(example):
طبیعت کنجکاو او باعث شد تا موضوعات مختلفی را بررسی کند.
مثال:
Her cursorious nature led her to explore many different subjects.
معنی فارسی کلمه cursorious
:
کنجکاو، به معنای داشتن تمایل شدید به یادگیری یا دانستن.