معنی فارسی curtailments
B1محدودیتها یا کاهشهایی که معمولاً به دلیل شرایط خاص ایجاد میشوند.
Reduced or limited actions or services, often due to external factors.
- noun
noun
معنی(noun):
The act of curtailing
example
معنی(example):
محدودیتها در خدمات بسیاری از مشتریان را ناراحت کرد.
مثال:
The curtailments in services annoyed many customers.
معنی(example):
به دلیل وضعیت جوی، محدودیتهایی در برنامه پروازها وجود داشت.
مثال:
There were curtailments on flight schedules due to weather.
معنی فارسی کلمه curtailments
:
محدودیتها یا کاهشهایی که معمولاً به دلیل شرایط خاص ایجاد میشوند.