معنی فارسی the curtain
A2پرده، به ویژه در زمینههای تئاتر یا نمایش، به عنوان یکی از عناصر صحنه.
A piece of cloth or fabric that hangs across a stage or window.
- NOUN
example
معنی(example):
پرده بعد از عمل نهایی افتاد.
مثال:
The curtain fell after the final act.
معنی(example):
آنها منتظر بودند تا پرده برای نمایش بعدی بالا برود.
مثال:
They waited for the curtain to rise for the next show.
معنی فارسی کلمه the curtain
:
پرده، به ویژه در زمینههای تئاتر یا نمایش، به عنوان یکی از عناصر صحنه.