معنی فارسی curtise

B1

نام شخص، معمولاً برای زنان.

A female given name, often used as a first name.

example
معنی(example):

کرتیس به عنوان یک هنرمند در گالری محلی کار می‌کند.

مثال:

Curtise works as an artist in the local gallery.

معنی(example):

من در نمایشگاه یک نقاشی از کرتیس خریدم.

مثال:

I bought a painting from Curtise at the exhibition.

معنی فارسی کلمه curtise

: معنی curtise به فارسی

نام شخص، معمولاً برای زنان.