معنی فارسی curvaceousness

B2

خاصیت یا ویژگی انحنا و فرم منحنی در بدن، به ویژه در اشاره به تناسب اندام زنانه.

The quality of having curves in a pleasing and attractive manner.

example
معنی(example):

اندام خوش‌فرم او باعث شد که در میان همسالانش برجسته شود.

مثال:

Her curvaceousness made her stand out among her peers.

معنی(example):

خوش‌فرمی در فرهنگ‌های مختلف گرامی داشته می‌شود.

مثال:

Curvaceousness is often celebrated in various cultures.

معنی فارسی کلمه curvaceousness

: معنی curvaceousness به فارسی

خاصیت یا ویژگی انحنا و فرم منحنی در بدن، به ویژه در اشاره به تناسب اندام زنانه.