معنی فارسی curvifoliate

B1

توصیف گیاهانی که دارای برگ‌های منحنی و قوس‌دار هستند.

Possessing leaves that are curved; often used in botany.

example
معنی(example):

گیاه با برگ‌های منحنی و قوس‌دار، شکل خاصی داشت.

مثال:

The curvifoliate plant had uniquely shaped leaves.

معنی(example):

گونه‌های قوس‌دار معمولاً در مناطق گرمسیری یافت می‌شوند.

مثال:

Curvifoliate species are often found in tropical regions.

معنی فارسی کلمه curvifoliate

: معنی curvifoliate به فارسی

توصیف گیاهانی که دارای برگ‌های منحنی و قوس‌دار هستند.