معنی فارسی curvle
B1منحنی کردن، به عمل دادن شکل منحنی به یک شیء اشاره دارد.
To bend or shape something into curves.
- VERB
example
معنی(example):
او تصمیم گرفت لبههای کاغذ را منحنی کند تا به نتیجهای صاف برسد.
مثال:
She decided to curvle the edges of the paper for a smooth finish.
معنی(example):
زمانی که چوب را منحنی میکنی، ظاهری منحصر به فرد به آن میدهد.
مثال:
When you curvle the wood, it gives it a unique look.
معنی فارسی کلمه curvle
:
منحنی کردن، به عمل دادن شکل منحنی به یک شیء اشاره دارد.