معنی فارسی custroun
B1کشو، یک فضای مشخص برای نگهداری وسایل در یک محیط کار.
A designated space for keeping supplies in a work environment.
- NOUN
example
معنی(example):
کشو در کارگاه بسیار مرتب بود.
مثال:
The custroun in the workshop was very organized.
معنی(example):
او از کشو مرتب پر از لوازم تحسین کرد.
مثال:
He admired the neat custroun full of supplies.
معنی فارسی کلمه custroun
:
کشو، یک فضای مشخص برای نگهداری وسایل در یک محیط کار.