معنی فارسی cut someone down to size

B2

کسی را وادار کردن به پذیرش واقعیت یا محدود کردن بزرگ‌نمایی او.

To reduce someone's arrogance or self-importance by confronting them with a reality.

example
معنی(example):

وقتی او خیلی تظاهر کرد، او با یک remark ساده او را به اندازه‌ی خود درآورد.

مثال:

When he boasted too much, she cut him down to size with a simple remark.

معنی(example):

معلم او را پس از اینکه به کلاس بی احترامی کرد به اندازه خود درآورد.

مثال:

The teacher cut him down to size after he disrespected the class.

معنی فارسی کلمه cut someone down to size

: معنی cut someone down to size به فارسی

کسی را وادار کردن به پذیرش واقعیت یا محدود کردن بزرگ‌نمایی او.