معنی فارسی cuticular

B1

مربوط به کوتیکولا یا ویژگی‌های آن، به ویژه در گیاهان.

Relating to or resembling a cuticula, often in the context of plant biology.

example
معنی(example):

ویژگی‌های کوتیکولار برای بقای گیاه اهمیت دارند.

مثال:

Cuticular traits are important for plant survival.

معنی(example):

ساختار کوتیکولار بر چگونگی جذب آب توسط گیاه تأثیر می‌گذارد.

مثال:

The cuticular structure affects how a plant absorbs water.

معنی فارسی کلمه cuticular

: معنی cuticular به فارسی

مربوط به کوتیکولا یا ویژگی‌های آن، به ویژه در گیاهان.