معنی فارسی cyclicly
B1به صورت دورهای و تکراری، به انجام یک عمل که به طور مکرر رخ میدهد، اشاره دارد.
In a manner that is cyclical; recurring in cycles.
- ADVERB
example
معنی(example):
سیارات به طور چرخی در اطراف خورشید حرکت میکنند.
مثال:
The planets move cyclicly around the sun.
معنی(example):
او به صورت چرخی به وظایفش نزدیک شد و مراحل مشابه را تکرار کرد.
مثال:
She approached her tasks cyclicly, repeating the same steps.
معنی فارسی کلمه cyclicly
:
به صورت دورهای و تکراری، به انجام یک عمل که به طور مکرر رخ میدهد، اشاره دارد.