معنی فارسی cymbate

B2

حرکت ریتمیک، غالباً در هماهنگی با موسیقی یا وزن.

To move rhythmically or in time with music.

example
معنی(example):

به سیبات کردن به معنای حرکت در یک راه ریتمیک است.

مثال:

To cymbate is to move in a rhythmic way.

معنی(example):

رقاص‌ها شروع به سیبات کردن کردند وقتی که موسیقی شروع شد.

مثال:

The dancers began to cymbate as the music started.

معنی فارسی کلمه cymbate

: معنی cymbate به فارسی

حرکت ریتمیک، غالباً در هماهنگی با موسیقی یا وزن.