معنی فارسی cynipidous
B2مربوط به گروهی از زنبورهای خاص که گالهایی روی گیاهان ایجاد میکنند.
Relating to the family of wasps known for producing galls.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
گونههای سینپییدوس اغلب بر درختان بلوط تأثیر میگذارند.
مثال:
Cynipidous species often affect oak trees.
معنی(example):
طبیعت سینپییدوس این حشره منجر به تأثیرات بومشناختی پیچیدهای میشود.
مثال:
The cynipidous nature of the insect leads to complex ecological impacts.
معنی فارسی کلمه cynipidous
:
مربوط به گروهی از زنبورهای خاص که گالهایی روی گیاهان ایجاد میکنند.