معنی فارسی cystogenous

B1

که به تشکیل یا وجود کیست‌ها مربوط می‌شود.

Relating to the formation or presence of cysts.

example
معنی(example):

بافت کیست‌زا می‌تواند به توسعه کیست‌ها منجر شود.

مثال:

The cystogenous tissue can lead to the development of cysts.

معنی(example):

عوامل کیست‌زا ممکن است به مشکلات بهداشتی مختلف کمک کنند.

مثال:

Cystogenous factors may contribute to various health issues.

معنی فارسی کلمه cystogenous

: معنی cystogenous به فارسی

که به تشکیل یا وجود کیست‌ها مربوط می‌شود.