معنی فارسی dadburned
B1دادبیرن یک اصطلاح برای ابراز ناامیدی یا ناراحتی از دست دادن یا خراب کردن چیزی است.
An expression of frustration or annoyance, typically about a loss or mistake.
- OTHER
example
معنی(example):
من کفشهای جدیدم را دادبیرن کردم!
مثال:
I dadburned my new shoes!
معنی(example):
او کیک را با فراموش کردنش در فر، دادبیرن کرد.
مثال:
She dadburned the cake by forgetting it in the oven.
معنی فارسی کلمه dadburned
:
دادبیرن یک اصطلاح برای ابراز ناامیدی یا ناراحتی از دست دادن یا خراب کردن چیزی است.