معنی فارسی dadding
B1دادینگ به زمانهایی اشاره دارد که پدران با فرزندان خود میگذرانند.
The act of spending quality time with one’s children.
- OTHER
example
معنی(example):
دادینگ تماماً مربوط به گذراندن وقت با فرزندان است.
مثال:
Dadding is all about spending time with your kids.
معنی(example):
او از دادینگ در آخر هفتهها در پارک لذت میبرد.
مثال:
He enjoys dadding on the weekends at the park.
معنی فارسی کلمه dadding
:
دادینگ به زمانهایی اشاره دارد که پدران با فرزندان خود میگذرانند.