معنی فارسی dads-4
B1دوران کودکی و رابطه با پدر یا پدران در زندگی آن فرد، بهویژه در زمینههای عاطفی و تربیتی.
Refers to the father or fathers of an individual and the influence they have on that person's life.
- NOUN
example
معنی(example):
پدرم امروز من را به پارک میبرد.
مثال:
My dad is taking me to the park today.
معنی(example):
او درسهای ارزشمندی از پدرانش آموخت.
مثال:
He learned valuable lessons from his dads.
معنی فارسی کلمه dads-4
:
دوران کودکی و رابطه با پدر یا پدران در زندگی آن فرد، بهویژه در زمینههای عاطفی و تربیتی.